علف های هرز

علف های هرز

اعترافات من
علف های هرز

علف های هرز

اعترافات من

اقتصاد پایه است.


   اقتصاد پایه است، اما برای داشتن پایه ای قوی، نیاز به فرهنگ و مدیریت مناسب دارد. اگر می گویید نه، پس یک هفته را به گرسنگی طی کنید که آن وقت سنگ را هم خواهید خورد. بوده اند در تاریخ که از گرسنگی سگ و موش و حتی جنازه ی فرزند مرده شان را خورده اند. مگر غیر از این است که صبح تا شب را کار می کنیم برای تامین غذا و خانه و ...؟! و شب ها را از خستگی کفه ی مرگ می گذاریم و روزی دیگر مانند روز قبل؟ مگر بدون پول یک قرص نان به آدم گرسنه و یک داروی مجانی به بیمار در حال مرگ می دهند؟ مگر بدون پول می توان در خیابان هم چادر زد؟ مگر بچه پولدارها به همه ی آرزوهای شان نمی رسند و زندگی را بسیار و بیشتر از دیگران دوست نمی دارند؟ مگر فقرا هر روز را در حسرت و آرزوی مرگ نمی گذرانند؟ باز بگویید اقتصاد پایه نیست!  کسی که جیبش پر است، این ها را نمی فهمد و فرهنگ و ... را پایه می داند. چون درد بی پولی و جیب خالی را نکشید و نفسش از جای گرم بلند می شود. پول که داری، امید به زندگی داری، دنیا را می گردی، هر چه بخواهی به دست می آوری، احترام داری، جلویت تعظیم می کنند و تملقت را می گویند؛ اما برای آدم بی پول، هیچ کس نه تنها احترامی قائل نیست که از او دوری می جویند. حتی انسان بودن و پدر بودن و همسر بودنت زیر سوال می رود. اگر باور ندارید، آزمایش کنید.





نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد