علف های هرز

علف های هرز

اعترافات من
علف های هرز

علف های هرز

اعترافات من

مثل سگ


   تمام زندگی مثل سگ های خیابانی و ولگرد له له زدیم و گدایی نان و احترام کردیم. مثل سگی که نجس می خواندند، از ما فاصله گرفتند. مثل سگی که نیاز به ترحم دارد، هر وقت میل شان کشید، گوشه چشمی به ما انداختند. الان هم باز مثل سگ برای به دست آوردن لقمه ای نان که حق مان است و برایش زحمت می کشیم، پیش قوی تر از خودمان له له می زنیم. اما دیگر مانند سگ احترام و دست نوازش نمی خواهیم، چون برخلاف سگ ها فهمیده ایم که جز توسط پدر و مادرمان، دست نوازشی در کار نیست.





نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد